رفیق خوب
12 فروردین 1397 توسط Afsane
در این حکایت میبینیم که پیامبر چگونه از عمل دوست خوب خود عملا قدردانی می نماید:
پیامبر اکرم (ص) از شهر خارج شد تا کنار چاهی غسل کند حذیفه بن یمان که با حضرت همراه بود لباس حضرت را در دست گرفت و آن را به گونه ای جلو حضرت گرفت تا کسی حضرت را برهنه نبیند و پیامبر را از چشم دیگران بپوشاند وقتی غسل حضرت تمام شد و لباس پوشید حذیفه نشست تا غسل کند حضرت لباس اورا گرفت و ایستاد تا لباس را جلوی او بگیرد حذیفه از حضرت خواست تا این کار را نکند اما حضرت اصرار کرد که حتما باید چنین کنم.
منبع: شنیدنی های تاریخ، فیض کاشانی